بسم الله الشکور
شکرگذاری، یک مفهوم زیبای عمیق است. نه اینکه فقط بگوییم «الحمدلله» که این شاکر بودن باید در تمام زندگی انسان مشهود باشد. به قول آقای الهی قمشهای، بعضیها شکر کردنشان، با فحش دادنشان فرقی ندارد. طرف یک جور با حرص و ناامیدی و طلبکاری میگوید : باشه، خدایا شکرت... که واقعا انگار دارد همان بد و بیراه هایش را میگوید!
شکر یعنی خدایا تو هر چه دادهای، هر چه کردهای، همه از لطف تو بوده. وگرنه که من لیاقت این همه نعمت و رحمت و کرمت را ندارم. شکر یعنی خدایا من هیچ طلبی از تو ندارم. تو به عنوان آفریدگار من، تمام مسئولیتت را تمام و کمال انجام دادهای، میدهی و خواهیداد. تو مرا دوست داری و لطف و محبت تو مرا فراگرفته و اینها همه در حالیست که تو از من بینیازی...
شکر یعنی خدای خوبم، احوال من در همه حال خوب است. شکر یعنی من در هر شرایطی، راضی هستم و این یعنی نشاط معنوی. یعنی جریان یک زندگیِ با انگیزه. یعنی غصه نخوردن برای از دست دادن های ناگزیرِ این زندگی...
شاکر باش تا خوشحال باشی!
«لئن شکرتم لأزیدنکم...» یعنی اگر شکرکردید، شما را زیاد میکنیم. «شما» را زیاد میکنیم. خودتان را! نه نعمت هایتان را! و چه خوب است که خدا آدم را بزرگ کند، زیاد کند، رشد بدهد. مگر نه اینکه این خودش بهترین نعمت است؟! خدا روحت را بزرگ میکند و تو بهتر و بیشتر شکر میکنی و باز خدا بیشتر رشدت میدهد وباز هم تو بیشتر مثل خدا شکور میشوی...
شکور بر وزن «فعول» و به معنای «بسیار» شکر کننده است :)