بسم الله المدبّر
امروز هم آرشیو شد!
مثل تمام روزهای جالب تحصیلیم😂
وقتی سر امتحان ژنتیک...
بسم الله المدبّر
امروز هم آرشیو شد!
مثل تمام روزهای جالب تحصیلیم😂
وقتی سر امتحان ژنتیک...
بسم الله الذی لیس کمثله شئ
چند شب پیش با پدرم سر سفره نشسته بودیم و در سکوتی از جنس آرامش افطار میکردیم. همه چیز خوب بود تا اینکه...
بسم الله الحبیب
امروز خیلی به یاد موندنی شد.
صبح با نگرانی چشمامو باز کردم و وقتی ساعت رو دیدم واقعا وا رفتم :(
بسم الله الحیّ
مدتیه که شب ها خوابم نمیبره. دلم میخواد مثل قبلترها ساعت ۱۱ بخوابم. فارغ از تب و آشوب شب های این جهان...
بسم الله العزیز
باز هم همان بحث های الکی که انگار اگر نباشند، زندگی نمیگذرد و از ملزومات گذر عمرند!
بسم الله الغفّار
وقتی میرم که کادوی تولد دخترعمهی اردیبهشتیِ نازم رو بخرم...
بسم الله الشافی
خدایا یهویی منو بُکش راحت شم دیگه😭 چرا هی ذره ذره داره بلا سرم میاد. اون از دستم...
بسم الله الخفیّ
چهارشنبه که به خانه برگشتم، لباسم را با بلوز قرمز آستین بلندی عوض کردم. با آستین بلند راحت نیستم ولی اینبار راحت تر بودم!
بسم الله الکافی
همون پسربچه ی شیطونِ غیر قابل کنترلی که هر وقت به چشمای سبزش نگاه میکردی، حس میکردی الانه که بلند شه و یک آتیشی بسوزونه، دیگه مردی شده واسه خودش!
بسم الله الصبور
در کوی ما شکسته دلی میخرند و بس
بازار خودفروشی از آن سوی دیگرست